حکومت الهی
بسم الله
اصالت مهدویت از جهت ابتناء آن بر توحید ویکتاپرستی:
هسته مرکزی ومحور اصلی تمام مسائل اعتقادی وتربیتی وبرنامه های سیاسی وانتظامی ایمان
به وحدانیت ویکتائی ویگانگی خداوند متعال است
که خالق و رازق وحاکم ومالک کل وبی نیاز از کل است
حق تعیین ونصب حاکم و ولی و امام تشریع
وفرمان وامر ونهی
وتکلیف والزام
و ولایت مطلق بر کلیه امور مختص به او است.
هرحاکمیت و ولایت و مالکیتی که به اذن او نباشد استعلا و طغیان واستبداد است.
قبول و التزام و الزام به نظامات و قوانینی که منبع و مبنای شرعی و مصدر و اعتبار الهی
ندارد
خواه در امور عبادی یا در امور سیاسی ومالی وسائر امور باشد
پرستش شیطان و شخص ومقام وهیئت وجامعه ای است که آن قوانین را وضع کند
و وضع این قوانین اظهار شرکت با خدا و تصرف در شئون خدا است.
نظامات غیر الهی تحت هر رژیم ونظام باشد غیر شرعی است وواجب الاطاعه نیست خواه
استبدادی باشد یا دموکراسی یا به صورتهای دیگر.
دعوت همه انبیا همه برای تحقق حکومت (الله) در زمین ولغو حکومتهای دیگر است.
حکومت (الله) حکومت برای همه است که در آن هیچ رنگ ونژاد وزبان ومنطقه ای مطرح نیست
وهمانطور که خدا حکومت تکوینی دارد در امور اختیاری وتشریعی نیز کسی که حق حکم
وفرمان دارد خدا است
وهر حکومتی که به غیر اذن خدا وخودسرانه وخارج از محدوده حکومت الهی باشد حکومت جاهلیت است واصالت ندارد
اگرچه جاهلیت آن در شکل جدید وبه اسم دموکراتیک یا سوسیالیست یا جمهوری خلق باشد نه اکثریت ونه استبداد ونه اشتراکیت،
هیچیک اصالت ندارند واصالت بخش نمی باشند
همه چیزها وهمه ارتباطات وهمه راه ها ونظامها اگر اضافه به خدا نداشته باشند اصالت ندارند ومحترم نیستند
فقط او اصل است وهمه اصالتها فرع او وقائم به مشیت واراده او وتبعی وعین تعلق به او می باشند.
از روایت معروف (من مات ولم یعرف إمام زمانه مات میتة الجاهلیة)
که در موضوع شناختن امام این همه تاکید شده است که
هر کس بمیرد وامام زمان خود را نشناسد مرده است مردن جاهلیت
استفاده می شود که در هر عصری امام وولی امر منحصر به فرد است
وبنابراین اولیاء امور متعدد ورهبران منطقه ای واین تعدد حکومتها که در هر گوشه ای از جهان نظامی ودر هر منطقه ای فردی یا گروهی استیلا واستعلا دارند
واز هر سرزمینی کوچک یا
بزرگ وطنی ساخته وعالم اسلام را که باید تحت نظام واحد امامت وقانون واحد اسلام
باشد تجزیه کرده واین تفاوتها غیر قابل قبول را بین مسلمین ایجاد کرده اند که درآمد
سرانه یک کشور مسلمان نشین شاید بیش از صد برابر یک کشور دیگر باشد ودر حالی که یک
کشوری مثل کویت نمی داند پولهای خود را چه کند ودر کدام بانک بگذارد کشوری مثل
بنگلادش در فقر وپریشانی وسختی بگذارند یا کشوری مثل عربستان به اصطلاح سعودی با آن
همه ولخرجیهای شاهزادگان ودرباریان وهابی مسلک آن پولهایشان در بانکهای خارجی ذخیره
وسرمایه استعمار باشد در حالی که خود عربستان سعودی اکثریت در فقر وفلاکت به سر می
بردند.
این بدبختیها همه در اثر تسلط حکومتهای دست نشانده خارجی، وتحمیل نظامات غیر اسلامی
ومتعدد به مسلمین وشرک آنها به حکومت خدا است.
واگر مسلمانان از همین حدیث الهام بگیرند ونظام واحدی را که امت اسلام باید داشته
باشد
ورهبران آن نظام را که امام زمان هر عصر است بشناسند وبه سوی این حکومت بروند واین تجزیه ها وتفرقه ها را محکوم کنند یقینا به عزت وعظمتی که خدا به آنها وعده داده است می رسند
امروز در اثر این نظامات متعدد ونشناختن امام زمان سپاهیان وقوای مسلح مسلمانان در هر نقطه ای به جای پاسداری از توحید وحق وعدالت نگهبان یکی از طاغوتهای دست نشانده شرق یا غرب می باشند
وافسران وسربازانی که باید سرباز اسلام
ومجاهد فی سبیل الله باشند سرباز افرادی مثل خود یا بدتر وکمتر از خود شده واز
بوالبهوسیها وکامرانیها واستبداد این وآن پاسداری می نمایند.
در اردن این سربازان بدبخت واز اعتبار انسانی واسلامی افتاده نگهبان قدرت ملک حسین
نوکر آمریکا هستند در عربستان به اصطلاح سعودی نگهبان رژیم منحط ومنحرف از اسلام
ملک خالد ودر مصر پاسدار حکومت تحمیلی وصهیونیسم خواه سادات ودر یمن جنوبی نگهبان
حکومت الحاد ودست نشانده شوروی ودر لیبی پاسدار حکومت قذافی مستبد وطرفدار ملوک شرق
در عراق نگهبان رژیم خونخوار وضد انسانی صدام وخلاصه در هرکجا (غیر از ایران که
امیدواریم ارتشش در پرتو قوانین انقلاب به طور اسلامی بازسازی شود).
این سربازان که ایده اسلامی ندارند یا اسیر وفدائی مزدوران شوروی یا نوکران آمریکا
هستند
نظام واحد امامت همه را در یک خط وعمال حکومت خدا وهدف همه را خدا وجهاد همه را فی سبیل الله قرار می دهد
ومطلب دیگر که از این روایت استفاده می شود نقش معرفت امام زمان در سرنوشت انسان وعوالم بعد از این دنیای او است
که اگر امام را نشناسد به مردن جاهلیت خواهد مرد وبه نظر ما نکته ای که در این روایت بسیار مهم است وبسیاری از آن غفلت دارند این است که
چگونه مردن در حال نشناختن امام مساوی است با مردن جاهلیت
اما با این توضیحاتی که ما دادیم معلوم می شود که این به واسطه ارتباط عقیده به نظام امامت با عقیده توحید است نشناختن امام ونظامی که باید از آن تبعیت شود نشناختن حکومت خدا وقبول نظامات دیگران است.
قرآن می فرماید: (اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا
یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ)
خدا ولی ومتصرف امور وصاحب اختیار مومنان است آنها را از تاریکیها (دوگانگیها ونظامات مشرکانه وولایت این وآن) به سوی نور (به سوی حکومت خدا وهدایت خدا وقوانین خدا) خارج می سازد
(وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ)
آنانکه کافر شدند اولیاء آنها (ورهبران ونظامات حاکم بر آنها) طاغوت است آنها را از نور به سوی تاریکیها خارج می نماید.
از اینگونه آیات معلوم می شود که چرا مردن کسی که امام زمان را نشناسد مردن جاهلیت
است
چون نظام امامت نظام توحید وولایت خدا وخلافت از جانب خدا است
وتسلیم وتن در دادن به اطاعت از آن اطاعت از خدا است
لذا آیه (وَلا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً) تفسیر شده است به اینکه در ولایت ورهبری کسی را با امام زمان شریک قرار ندهد یعنی در کنار او ومقابل او کسی را واجب الاطاعه نداند.
اینها معانی بلندی است که باید هر چه بیشتر وگسترده تر به ملت مسلمان وخصوص شیعه
تفهیم شود تا ابعاد سازنده وانقلابی وانسانی اسلام را درک کنند واز ذلت تواضع
وپرستش در برابر مستکبران کوچک وبزرگ نجات یابند. ب
اید مسلمان رژیم اسلام را بشناسد وخود را فقط در برابر آن مسئول ومتعهد بداند.
این مسئله شناخت نظام وتابعیتی که باید شخص از آن داشته باشد در بین مسلمانان غیر
شیعه رسما از اهمیت افتاده ولذا چنانکه گفتیم هر گوشه ای نظامی وهرجا حاکمی وسلطانی
وامیری بر مردم تحمیل شده وعملا صدها ملیون مسلمان تسلیم این نظامها شده وبلکه
بسیاری این نظامها را واجب الاطاعه وزمامداران آن را اولو الامر می دانند وبدتر
آنکه به همان رسوم کثیف آریا مهری سابق در آغاز کارهای رسمی یا نامه های رسمی به
جای (بسم الله الرحمن الرحیم) که شعار اسلام وشعار کسانی است که آزادی انسان را
احساس می کنند (بسم سمو الامیر) یا (بسم جلالة الملک) می گویند وبیش از مشرق تا
مغرب از اسلام عزیز واز کرامت انسانیت فاصله می گیرند
ودر بین شیعیان نیز با اینکه مسئله امامت را از اول وعصر حضرت رسول صلى الله علیه وآله به مفهوم ومحتوای اصیل وتوحیدی آن شناخته
وبعد از رحلت آن حضرت نیز از آن منحرف نشده
ودر تمام چهارده قرنی که تا امروز بر اسلام گذشته این شیعه بود که به این اصل در بعد وسیع وعامش متمسک بوده است
معذلک عملا به جنبه های منفی ومثبت آن چنانکه شایسته است بسیاری توجه نداشته اند
در جنبه منفی مثلا نفی حکومت های طاغوتی ونظامهای غیر شرعی حائز اهمیت است که باید همیشه این عقیده از این جهت مورد استفاده باشد ودر ابعاد مختلف مثل مبارزات منفی ادامه داشته باشد
ودر جنبه مثبت نیز باید اقدامات وحرکات لازم همیشه برای برقراری این نظام انجام شود
که اگرچه برقرار شدن آن در سطح جهانی ودر حد کامل وجامع آن موقوف به حصول شرایط وآمادگی جهان وظهور امام زمان حضرت ولی عصر ارواحنا فداه است
اما برقرار کردن آن در سطوح محدودتر بحسب شرایط وامکانات هر زمان امکان پذیر است
و ولایت فقیه ونیابت عامه علماء وفقهاء آن را قابل عمل وبلکه عملی کرده است.
لذا می بینیم تقریبا در تمام اعصار غیبت وقبل از آن حکومتهائی که زمام امور مسلمین
را به غصب و قهر به دست گرفتند
واعمال وروشهائی داشتند که هرگز با دعوت اسلام وعدالت اسلام قابل تطبیق وتصحیح نبود
از نظر شیعه حکومت ظلمه خوانده می شد
واز یاری واعانت آنها جز در حدودی که حفظ مصالح کلی واساس اسلام ودفاع از هجوم وتسلط کفار بر آن توقف داشت خودداری می کردند
وشیعیان متعهد در امور خود به فقهاء عادل هر عصر رجوع می کردند
وحتى علاوه بر مالیاتهای رسمی که به دولتهای غاصب می دادند
وجوه شرعی خود را که به آنها تعلق می گرفت به فقهاء می رساندند
که اگرچه در ظاهر تحت رژیم نظام حکومت جبار بودند تابعیت واقعی آنها تابعیت از نظام امامت بوده وهست.
این از خصائص مذهب شیعه است که در برابر حکومتهای جائر وغیر مشروع همواره موضع عدم
قبول وهمکاری نداشتن داشته است.
واین است اثر عقیده توحید وایمان به صفات جلال وجمال خدا واین است معنی ظهور عقیده
توحید در برداشت وتلقی موحد از نظام سیاست وحکومت
واین است معنای ارتباط وابتناء نظام جامعه وعقیده به مهدویت بر توحید ویکتاپرستی که اصالتی از این محکمتر وواقعی تر نیست وخلاصه آن مفاد این دو آیه است:
(وَأَنِ احْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَلا
تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ یَفْتِنُوکَ عَنْ بَعْضِ ما أَنْزَلَ
اللَّهُ إِلَیْکَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّما یُرِیدُ اللَّهُ أَنْ
یُصِیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیراً مِنَ النَّاسِ لَفاسِقُونَ *
أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُکْماً
لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ)