ولایت پیامبر
بسم الله
از قرآن مجید و هم از سنت و سیره نبوى استنباط مى شود که پیغمبر اکرم در میان
مسلمین در آن واحد داراى سه شأن بود :
اول اینکه امام و پیشوا و مرجع دینى بود و
ولایت امامت داشت , سخنش و عملش سند و حجت بود :
ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا (1).
آنچه را پیغمبر براى شما آورده است بگیرید و از آنچه شما را باز دارد بایستید .
دوم اینکه ولایت قضائى داشت , یعنى حکمش در اختلافات حقوقى و مخاصمات داخلى نافذ
بود :
فلا و ربک لا یؤمنون حتى یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فى انفسهم حرجا مما
قضیت و یسلموا تسلیما (2)
نه چنین است به پرودگارت سوگند , ایمانشان واقعى نخواهد بود تا در آنچه در بینشان
اختلاف شود , داورت کنند و سپس در دلهاى خویش از آنچه حکم کرده اى ملالى نیابند و
بى چون و چرا تسلیم شوند .
و البته با اینکه در این مورد مثل مورد قبل استعمال کلمه ( ولایت) صحیح است ولى
ندیده ایم این کلمه عملا درباب ولایت قضائى استعمال شده باشد .
سوم اینکه ولایت سیاسى و اجتماعى داشت , یعنى گذشته از اینکه مبین و مبلغ احکام بود
و گذشته از اینکه قاضى مسلمین بود , سائس و مدیر اجتماع مسلمین بود , ولى امر
مسلمین و اختیاردار اجتماع مسلمین بود همچنانکه قبلا گفته شد , آیه کریمه ( النبى
اولى بالمؤمنین من انفسهم) (3) و همچنین آیه (
اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامر منکم) ناظر به این قسمت است البته پیغمبر
اکرم شأن چهارمى هم دارد که بعدا ذکر خواهد شد .
پیغمبر اکرم رسما بر مردم حکومت مى کرد و سیاست اجتماع مسلمین را رهبرى مى نمود ,
به حکم آیه کریمه (خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها) (4)
از مردم مالیات مى گرفت , شؤون مالى و اقتصادى اجتماع اسلامى را اداره مى کرد .
این شأن از شؤون سه گانه رسول اکرم , ریشه بحث خلافت است .
1 حشر / 7 .
2 . نساء / 65 .
3 . احزاب / 6 .
4 . توبه / 103 .
منبع
کتاب ولاء ها و ولایت ها ( شهید مطهری)